محمد محمدرضایی؛ اکرم رحیمی
چکیده
مکتب تفکیک در مبانی معرفت شناسانه دینی خود در بکارگیری «عقل» که از منابع معرفتی محسوب می گردد، تصویری متفاوت از تصویر شایع ارائه می دهد که فقدان منطق روشن در ارائه آراء، سبب مبهم بودن دیدگاه آنان می شود. در این مقاله نخست مبانی معرفت شناختی مکتب تفکیک ارائه شده است که عبارتند از: ابزار معرفت، منابع معرفت، معیار صحت ...
بیشتر
مکتب تفکیک در مبانی معرفت شناسانه دینی خود در بکارگیری «عقل» که از منابع معرفتی محسوب می گردد، تصویری متفاوت از تصویر شایع ارائه می دهد که فقدان منطق روشن در ارائه آراء، سبب مبهم بودن دیدگاه آنان می شود. در این مقاله نخست مبانی معرفت شناختی مکتب تفکیک ارائه شده است که عبارتند از: ابزار معرفت، منابع معرفت، معیار صحت و سقم شناخت. آنگاه مدعای مکتب تفکیک در این زمینه که عقل به معنای فلسفی از ابزار معرفت محسوب نمی شود و تنها نقشی که انسان در پدیدآوردن معرفت دارد، پذیرش بیچون و چرای تعالیم وحیانی است، مورد نقد قرار گرفته است. از این رو معنای مورد نظر اهل تفکیک در مورد عقل از اتقان لازم برخوردار نیست. این مقاله برآن است اثبات نماید، برای تشخیص اندیشه درست از نادرست می بایست معیار مشترک وجود داشته باشد و با کنار گذاردن ابزار عقل، برداشت صحیحی از تعالیم وحیانی حاصل نمی شود و معرفت دینی محصول سنجش و تعامل توأمان دانش عقلی و دانش نقلی است و نیز با روش درون دینی و با رویکردی انتقادی – تحلیلی دیدگاه مکتب تفکیک را در این مسأله مورد نقد و بررسی قرار دهد.
اکرم رحیمی؛ محمدصادق جمشیدی راد
چکیده
استعاره، از شیوههای زبانی برای بیان مفهومی خاص به واسطه مفاهیم دیگر است که عدم شناخت آن سبب لغزش در فهم متن، معنا و معرفت میشود. نوشتار حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، استعاره ادبی و معرفتی را با تحلیل دو رویکرد معناشناختی و کاربردشناختی از دیدگاه استاد مطهری مورد پردازش قرار میدهد. آیا استعاره میتواند در زبان دین به گفتار ...
بیشتر
استعاره، از شیوههای زبانی برای بیان مفهومی خاص به واسطه مفاهیم دیگر است که عدم شناخت آن سبب لغزش در فهم متن، معنا و معرفت میشود. نوشتار حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، استعاره ادبی و معرفتی را با تحلیل دو رویکرد معناشناختی و کاربردشناختی از دیدگاه استاد مطهری مورد پردازش قرار میدهد. آیا استعاره میتواند در زبان دین به گفتار عملی تحقق یابد؟. استعاره، تنها بیانگر معنا نیست، بلکه از رهگذر چیدمان حسابشدهی واژهها، در متن دینی رخ مینماید که به تحقق گفتار عملی میانجامد؛ بنابراین، علاوه بر زیباییبخشی و استواری گفتار، ارتباط بیرونی با جهان خارج و مخاطب نیز از استعاره بهدست میآید. نتیجه این پژوهش، سیر از مرحلهی معنا به روح متن است، که فرآیندی پویا همراه با گوینده و شنونده و همچنین بافت گفتار را مورد توجه قرار داده است.